وقت کشی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام سبحانم،میدونم... میدونم اون برای زندگی مشترک با من مناسب نبود...میدونم اهل رفیق بازی بود، اهل خانه و خانواده داری نبود... میدونم بچه داشت و درد سرای زندگی قبلیشو داشت... میدونم قلیان می کشید و من‌....من کور شده بودم... دیگه نمی دیدم... هر چی فکرشو می کنم می بینم می دونم که مناسب من نبدد، اما به هر حال اومد خواسته یا ناخواسته با احساسات من بازی کرد... با هر توجیهی...الان دلم شکسته... میدونی؟... خیلی دلم شکسته... بعد از این همه مدت... هنوز دل طفلکیم منتظره یه چیزی پیش بیاد که بشینم زار زار گریه کنم...من آروم بودم، این اتفاق باعث شده از همه لحاظ احساس سردرگمی و ناامنی کنم... تردید کنم... درمانده بشم... شک کنم... به همه چی شک کنم... به درست یا غلط بودن زندگیم، به اهدافم...  خسته بشم... خسته... احساس عجز کنم... احساس می کنم در ماندم... احساس کنم خسته م از به دوش کشیدن بار مالی زندگی خودم... خسته م از به دوش کشیدن بار کارهای خانه،  که من چرا هم وظایف مردو انجام میدم هم زن؟؟چرا من این همه باید کار کنم؟چرا عمرمو دارم می سوزونم؟پس ازدواجم؟ همسرم؟ بچه م... کو؟دارم از دست میدم... عمرمو... جوونیمو...ناامید شدم...پس چرا احیا نمیشم؟ چرا فراموش نمی کنم؟احساس می کنم شکستم... اعتماد به نفسم اومده پایین...نسبت به سن و سالم، جذابیتم، ظاهرم، سر و لباسم...رفتارم، شخصیتم... همه چیم... اعتماد به نفسم پایین اومده، حس می کنم به درد نخورم...وگرنه چرا نموند؟خوررررررد شدم زیر این بار...خدایا دلم شکسته... یه دل شکسته دارم فقط... می گن تو دلای شکسته رو خوب می خری...دل شکسته ی منو خریداری؟خدایا تشنه م... فکری برام داری... نه؟شکر به درگاهت... وقت کشی...ادامه مطلب
ما را در سایت وقت کشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheshmayeabrim بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 20 بهمن 1401 ساعت: 17:48

خارج از ایران، زندگی با سبکی جدید جریان داره... تو عراق آدمای بسیار خوبی زندگی می کنن... (باید عربی یاد بگیرم)

اصلی ترین توشه این سفر این شد که نیاز به همسر در من بیدار شد، در من نیازی سرکوب شده هست که عادت کردم دائما مخفیش کنم تا به خاطرش غصه نخورم...

غافل از اینکه هیچ رفع نیازی نیست مگر اینکه نیازی بیدار شده باشه، 

وفهمیدم عشق بی قیدو شرط در هرسنی وجود داره و هیچ وقت براش دیر نیست... حتی با چند بچه و ازدواج نافرجام... خوشبختیدر هر شرایطی ممکنه رخ بده...

وقت کشی...
ما را در سایت وقت کشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheshmayeabrim بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:16

  یادش بخیر .. بچه که بودم مادر برایم یک جفت کفش خرید که با روح و روانم بازی میکرد. بدجور میخواستم اش.. مهمانی ، خرید، تا سر کوچه رفتن .. فرقی نمیکرد؛ با آن ها میرفتم! کم کم داشت پای ام را میزد. چسبِ وقت کشی...ادامه مطلب
ما را در سایت وقت کشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheshmayeabrim بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 19:18

نباید بذارم خواب بشه نقطه ضعفم.. نباید بذارم بهم غلبه کنه... واقعا من چه کار خاصی در عمرم کردم؟ من فقط یه حداقلم... همین... حداقل کاری که میتونم انجام بدم رو دارم انجام میدم... چه کار مفیدی کردم برای جامعه م و اطرافیانم... چه معلوماتی کسب کردم که به درد اطرافیانم بخوره که بخوام بهشون انتقال بدم؟ چه تفاوت خاصی دارم با یه نفر همسن و سال خودم؟ چه مقاله ی علمی جهانی ای نوشتم؟  هیچی... فقط دارم وقت کشی وقت کشی...ادامه مطلب
ما را در سایت وقت کشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cheshmayeabrim بازدید : 69 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 10:01